کوچولوی من

پایان 3 ماهگی

خوشگه مامان داری بزرگ می شی شبا میخوابی منم بعد چندین ماه می خوابم عزیز دلم این ماه 5.800 وزنت بود و قدت 63 الهب من فدات بشم
31 ارديبهشت 1393

روزهای پایان 2 ماهگی

سلام کوچولوی من روزای سختی رو پشت سر گذاشتیم 3 روز اصلا نخوابیدی و حالت بد بود رفتیم دکتر فهمیدیم به شیر حساسیت داری عزیزم پوستت جوش زده بود الهی فدات بشم چقدر دلت درد می کرد این روزا حالت خوبه شبا شیر می خوری و می خوابی این بادای بدجنس اذیت می کنن در نمی یان   ...
27 فروردين 1393

اولین تب

کوچولوی قشنگم 3 روزه مریض شدی و تب داری لاغر شدی عزیزم تو عروسی سرماخوردی الهی من قربونت بشم شب بعد از عروسی کلی گریه کردی اصلا نخوابیدی.............
13 فروردين 1393

................

سلام عشقم عسلم این روزا همش می خوری و پیفو می کنی شنبه عروسی داریم می ترسم سرما بخوری دیروز رفتیم خرید تو با بابا تو ماشین بودی بیدار می شدی میومدم شیر می دادم عزیز دلم خوشگل شدی و ناز............... ...
6 فروردين 1393

چند روز بعد

امروز حالم خوب شده عزیزم برای اولین بار خورم پوشکتو عوض کردم خخخخخخخخخخخخخخخخخ الان خوابیدی .....داری برای خودت اااااا می کنی الهی فدات بشم دیروز رفتیم دکتر گفت زردی نداری چند روز پیش از ثبت احوال زنگ زدن شناسنامه خوشگلتو گرفتیم
4 اسفند 1392

تولد عشقم 29 بهمن پایان انتظار

عزیزم خوش اومدی روز 3 شنبه ساعت 3 با درد شدیدی بیدار شدم دلم درد می کرد کمرم درد می کرد به روشنک جون گفتم حالم بده به بیمارستان زنگ زدم گفت اگه دردات زیاد شد بیا خوابیدم ساعت 9 بیدار شدم حالم بد بود گفتم مامان بیدار شو بریم بیمارستان سریع رفتم حموم و راه افتادیم ساعت 10.30 اونجا بودیم 11.45 شما بدنیا اومدی کلی گریه کردم رفتم اتاق عمل به دکتر گفتم مواظب نی نی باشین................... وقتی بهوش اومدم ساعت 2 بود گفتم من کجام خانم پرستار گفت ریکاوری گفتم بچم سالمه خانمه گفت آره 30 دقیقه بعد رفتم تو اتاق روشنک جون می گفت خیلی نازه فکر می کردم شوخی می کنه آخه ما فکر می کردیم تو سیاه می شی اوردنت وای باورم نمی شد چشمات چقدر قشنگ بود باورم نمی...
4 اسفند 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کوچولوی من می باشد