کوچولوی من

...........

سلام پسر شیطون 4 شنبه همو می بینیم تو منو منم تورو خیلی جالبه برا اولین بار ..................
27 بهمن 1392

39 هفتگی

سلام شیطونک روز های آخره مهمونی تموم شد هفته دیگه می رم دکتر جوجه کوچولوی من دوست دارم ببینم چه شکلی هستی .... اونقدر درد های مختلف داشتم تو این مدت که وقت برای فکر نداشتم دیروز رفتم بیمارستان دلم درد می کرد گفت عفونت ادراری گرفتی قرص سفالکسین داد... شنبه می رم دکتر زودتر بیا......
24 بهمن 1392

38 هفتگی

سلام کوچولوی بد جنس 2 روز پیش حسابی منو ترسوندی صبح که از خواب بیدار شدم دیدم تکون نمی خوری تا عصر هم ادامه داشت رفتم دکتر گفت برو بیمارستان حسابی استرسی شدم رفتم اونجا ازم نوار قلب تو گرفتن تکون نخوردی بعد دوباره و گفتن 1 ساعت استراحت کن دوباره خاله فرانک رفت آب انبه خرید شاید شما تکون بخوری این دفعه خوب بود اومدم بیرون دیدم امید مضطرب نشسته خندم گرفت می خواستن بزنن ..............................شب خوابم نبرد بدنم می خوارید فردا روباره رفتم دکتر . دکی گفت این نی نی که خوب تکون می خوره بعد یه آمپول داد شب تا صبح راحت خوابیدم..............
17 بهمن 1392

37 هفتگی

سلام کوچولو خیلی روزهای سختیه اصلا نمی تونم راه برم اومدم خونه مامان جون می خورم و می خوابم ...
11 بهمن 1392

32 weeks

سلام کوچولو این روزا حسابی کمرم درد می کنه یه شب درست حسابی نخوابیدم یه خبر خوب دوشنبه تختتو اوردن خیلی اتاقت قشنگ شد خاله ها اومدن ایلیا جونم بود همه با هم وسایلو چیدن کی میای ببینیمت کوچولوی خوشگلم
13 دی 1392

30 weeks

سلام عزیزم 30 هفته شدی بزرگ شدی رفتم برات تخت خریدم .... دلم این روزا گرفته می ترسم غصه بخورم تو اون تو ناراحت شی کوچولو الان چکار می کنی حوصلت سر نمیره برات آهنگ می ذارم شاید خوشت بیاد.......... ...
25 آذر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کوچولوی من می باشد